برای تو که می خواهی با ما باشی
برای تو که می خواهی با ما باشی
از نردبان بالا رفتن و گرفتن دست خدا با دستان کوچک تو، دلبندم، زیباترین خواهد بود.

به نام خدا

 

سلام هدیه ی مامان. امروز تازه شروع به نوشتن کردم. تنبل نیستم اما فعلا نمی خواستم برات بنویسم می خواستم نی نی کوچولو اول درست ببینمت بعد شروع کنم به نوشتن. خوب عزیزم با یه مقدمه چطوری؟

اسم مامانت سورا و اسم بابات آرش و مامان و بابا 6 ساله که با هم دارن زندگی می کنند و تصمیم گرفتن رو قولشون به هم بایستند. البته بگم ها همچین زیادم نایستادن حسابی هم و به خاک سیاه نشوندنشوخی کردم. مامان و بابا سال خوبی رو نگذروندن عزیزم. پارسال یه نی نی کوچولو اومد جای تو و تا دو ماه مهمون ما بود موقع رفتنش یه تکه از مامان و با خودش برد. و کلی ناراحتی به بار اومد. بعدش بابایی... راستی نی نی نازم تو توی 6 شهریور بابایی مهربونت و از دست دادی نمی دونی چقدر حیف شد نمی دونی چقدر بد بود. عزیز دلم خیلی دلم می خواست بابایی تو ببینی اخه اونقدر مهربون و ماه بود که غمش هنوز رو دلم مونده. این بابایی می شه بابای من. اسمش محمد هادی بود و چقدرم دوست داشتنی . اولین چیزی که به مامان یاد داد این بود که خوب بازی کنه و خوب شیطنت کنه. بعدشم هیچ وقت دروغ نگه. این بابایی شبها تو گوش من قصه های قشنگ تعرف می کرد و درس آزادگی رو بهم یاد می داد. حالا منم می خوام تو رو با روش اون بزرگ کنم می دونی خیلی سخته اخه بابایی اونقدر برام وقت می ذاشت که هنوزم تعجب می کنم چطوری حوصله ش می اومد. می دونی نازنینم هیچ وقت به من نگفت حالا خسته ام ، حوصله ندارم، بعدا بیا. همیشه بهم می گفت من هستم من همیشه پشت سرت هستم.... وای وای وای نی نی نازم مامان داره گریه می کنه می زاریم برای بعد که دوباره ادامه بدم. دوستت دارم نازنینم. ناراحت نباش من زود آروم می شم...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوشته شدهسه شنبه 27 دی 1390برچسب:, توسط سورا و لولی وش
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.